سلام،صبح بخیر و نیکی گفتهاند: سه گناه عظیمست که الّا رکاکتِ عقل و سماجتِ خلق و سخافتِ رأی نفرماید یکی خون ریختنِ بیگناه، دوم مال کسان طلبیدن بی حق، سیوم هدمِ خانۂ قدیم خواستن؛و از این هر سه تعرّضِ خانۂ قدیم مذموم تر،چه آن دو قسم دیگر از گناه، اگر نیک تأمّل کنی، درو مندرج… ادامه خواندن مرزبان نامه – قسمت 44
یادداشت ها
مرزبان نامه – قسمت 43
سلام،صبح بخیر و نیکی هر اساس که نه بر راستی نهی ،پایدار نماند و بدانک محلِ صدق دو چیزست: یکی گفتار ، دوم کردار.صدقِ گفتار آن بود که اگر چیزی گوئی ، از عهدۂ آن بیرون توانی آمد و راستی کردار آنک از قاعدۂ اعتدال نگذرد و بدانک اعتدال نه مساواتست در مقادیر هر چیز… ادامه خواندن مرزبان نامه – قسمت 43
مرزبان نامه – قسمت 42
سلام،صبح بخیر و نیکبختی دزدی بعادتِ خویش از پسِ عطفۂ دیواری مترصّد نشسته بود تا از گذریان کالائی ببرد؛ نگاه کرد، جماعتی را دید که زنی نابکار را پیشِ مردی بزنا گرفته بودند و بسرایِ شحنه میکشیدند.زن فریاد برآورد که ای مسلمانان، نه بهتانی گفتهام نه دزدی کرده ام، از من بیچاره چه میخواهید؟ دزد… ادامه خواندن مرزبان نامه – قسمت 42
مرزبان نامه – قسمت 41
سلام ،صبح بخیر و نیکی مردمِ دانا همیشه بچراغِ عقل عیبِ خویش جوید تا اگر عادتی نکوهیده و صفتی نفریده در نفس خود باز یابد، آنرا بجهد وتکلّف دور کند. (مرزبان نامه) علی اکبر هنرور نِفْریده= نفرین شده ، ناپسند تکلف= خود را به رنج افکندن
مرزبان نامه – قسمت 40
سلام صبح بخیر و شادکامی چه نسب پیرایۂ رویِ حسبست و اگر نسب نباشد، حسب خود مایه ایست از همه مغنی و پایۂ از همه مستغنی و از اینجاست که مردم را اول از محامدِ صفات ذاتی چون فضل و فتوّت و منقبت و مروّت پرسند، آنگاه از نسبتِ اُبُوّت سخن رانند که نه هرچ… ادامه خواندن مرزبان نامه – قسمت 40
مرزبان نامه – قسمت 39
سلام، صبح بخیر و نیکی حضرت عیسی(ع)وقتی بسگی عقور دیوانه باز افتاد، گفت: صَحِبْتَکَ اَلسَّلَاَمَةُ. پرسیدند که در حقّ چنین حیوانی نجس چنین لفظی چرا فرمودی؟ گفت:تا زبان بنیکی خوگر شود که، خو پذیرست نفس انسانی و باید که سمعت از بد شنیدن ابا کند که مساویِ خلق اگر چ درحال اثر ننماید،بروزگارمؤثّر آید و… ادامه خواندن مرزبان نامه – قسمت 39
مرزبان نامه – قسمت 38
سلام، صبح بخیر و نیکی هرک زیادت از حاجت طلبد، خود را بندۂ آز و خشم میکند و این هر دو خصم چون بر مرد چیرگی یافتند، دفعِ ایشان دشوار دست دهد و مردمِ نادان ندانسته اند که عمل خانۂ امل ایشان چون قبۂ حباب و سدّۂ سحاب بنیاد بر باد و آب دارد ،… ادامه خواندن مرزبان نامه – قسمت 38
مرزبان نامه – قسمت 37
سلام، صبح بخیر و شادکامی هرک بخود آرائی و استبداد زندگانی کند و روی از استمدادِ مشاورتِ مشفقانِ ناصح و رفیقانِ صالح بگرداند، روزگار جز ناکامی پیشِ او نیاورد. (مرزبان نامه) علی اکبر هنرور
مرزبان نامه – قسمت 36
سلام،صبح بخیر و نیکبختی بهر بدی که روزگار بروی دوستان آرد ، از دوست بریدن و پشت بر کار او کردن از قضیّتِ مکارم و سجیّتِ اکارم دور افتد؛ بلک در حالتِ شدّت و رخا و خیبت و رجا باید که یکی باشد. (مرزبان نامه) علی اکبر هنرور قضیّت مکارم= حکم جوانمردی و بزرگواری سجیّت=خو… ادامه خواندن مرزبان نامه – قسمت 36
مرزبان نامه – قسمت 35
صبح بخیر و سلامتی از شکستۂ خود مومیائی دریغ نمی باید داشت و افکندۂ خود را برباید داشت که این رسم سنّتِ کرامست و برایشان زینهار خوردن عادتِ بدان.دست بی مسامحتی بهرک برسد ، رسانیدن و پای بی مجاملتی بر گردنِ هرک توان نهادن جز کارِ مردم سبک سایه و طبع فرومایه و نهاد آلوده… ادامه خواندن مرزبان نامه – قسمت 35