مرزبان نامه – قسمت 49

سلام بامدادان نیکو و خوش خنک کسی که مرغِ اندیشۂ او بیضۂ طمع و اگر خود زرّین یا سیمین باشد ، ننهد و نقشِ سپیدی و زردیِ آن بیضه بر بیاضِ دیده و سوادِ دل نزند و چون از پردۂ فریب روی بنماید، آستینِ استنکاف بر روی گیرد،یا بیضاء ابیضی و یا صفراء اصفری و… ادامه خواندن مرزبان نامه – قسمت 49

مرزبان نامه – قسمت 50

سلام صبح بخیر و سلامتی کدام سر که در چنبرِ سیم نمی اید یا کدام گردن که از طوقِ زر بیرونست. زرست که ازارِعصمت از گریبانِ جانِ مردم می گشاید، سیمست که سمتِ جهالت بر ناصیۂ عقل آدمیزاد می نهد.حرص بدین دو مشت خاکِ رنگین دیدۂ دانش را کور می‌تواند کرد، آز بدین دوپارۂ سنگ… ادامه خواندن مرزبان نامه – قسمت 50

مرزبان نامه – قسمت 51

سلام صبح بخیر و نیکی راز با مرد ساده دل و بسیار گوی و پراکنده صحبت مگوی که این طایفه از مردم بر تحفّظ و کتمانِ آن قادر نباشند، مبادا که ناگاه از وعایِ خاطرِ او ترشّحی پدید آید و زبان که سفیرِ ضمیرست بی دستوری او کلمۂ که نباید گفتن،بگوید وسببِ هلاک قومی گردد.… ادامه خواندن مرزبان نامه – قسمت 51

مرزبان نامه – قسمت 52

سلام صبح بخیر و نیکی این معنی روشنست که علمِ شطرنج دانشوران و هنرپیشگانِ هندوستان نهاده‌اند و موجبِ اشتهارِ شطرنج که در اقطارِ بسیطِ عالم ذکرِ آن همه جای گسترده‌اند،آنست که واضعِ آن عمل بأسرارِ جبر و قَدَر سخت بینا بودست واز کارِ تقدیرِ آفریدگار و تدبیرِ آفریدگان آگاه،آنرا بنهاد و در نهادنِ آن فرا… ادامه خواندن مرزبان نامه – قسمت 52

مرزبان نامه – قسمت 53

سلام صبح بخیر و نیکی اگر چه مرد را رأیی متین و رویّتی پیش بین و بصارتی کامل و مهارتی در فنونِ دانش شامل باشد،چون در مباشرتِ کاری خوض کند ، سالم نماند از آنک بر خلافِ اندیشۂ او شکلی دیگر از پردۂ روزگار بیرون آید و او را در کاری مشکل افکند که بسلامتِ… ادامه خواندن مرزبان نامه – قسمت 53

مرزبان نامه – قسمت 54

سلام صبح بخیر و سلامتی عاقلان که عیارِ عبرتِ کارها گرفته‌اند و حقایق ِامور بترازویِ خبرت برکشیده، چنین گفته‌اند: هر کرا دردی پدید آید که وجهِ مداواتِ آن شناسد و بتعلّل روزگار برد و باصلاحِ بدن و تعدیلِ مزاج مشغول نگردد، بدان کس ماند که همه اعطاف و اطرافِ جامۂ او شعلۂ آتش سوزان فروگیرد… ادامه خواندن مرزبان نامه – قسمت 54

مرزبان نامه – قسمت 41

سلام ،صبح بخیر و نیکی مردمِ دانا همیشه بچراغِ عقل عیبِ خویش جوید تا اگر عادتی نکوهیده و صفتی نفریده در نفس خود باز یابد، آنرا بجهد وتکلّف دور کند. (مرزبان نامه) علی اکبر هنرور نِفْریده= نفرین شده ، ناپسند تکلف= خود را به رنج افکندن

مرزبان نامه – قسمت 42

سلام،صبح بخیر و نیکبختی دزدی بعادتِ خویش از پسِ عطفۂ دیواری مترصّد نشسته بود تا از گذریان کالائی ببرد؛ نگاه کرد، جماعتی را دید که زنی نابکار را پیشِ مردی بزنا گرفته بودند و بسرایِ شحنه میکشیدند.زن فریاد برآورد که ای مسلمانان، نه بهتانی گفته‌ام نه دزدی کرده ام، از من بیچاره چه میخواهید؟ دزد… ادامه خواندن مرزبان نامه – قسمت 42

مرزبان نامه – قسمت 43

سلام،صبح بخیر و نیکی هر اساس که نه بر راستی نهی ،پایدار نماند و بدانک محلِ صدق دو چیزست: یکی گفتار ، دوم کردار.صدقِ گفتار آن بود که اگر چیزی گوئی ، از عهدۂ آن بیرون توانی آمد و راستی کردار آنک از قاعدۂ اعتدال نگذرد و بدانک اعتدال نه مساواتست در مقادیر هر چیز… ادامه خواندن مرزبان نامه – قسمت 43

مرزبان نامه – قسمت 44

سلام،صبح بخیر و نیکی گفته‌اند: سه گناه عظیمست که الّا رکاکتِ عقل و سماجتِ خلق و سخافتِ رأی نفرماید یکی خون ریختنِ بیگناه، دوم مال کسان طلبیدن بی حق، سیوم هدمِ خانۂ قدیم خواستن؛و از این هر سه تعرّضِ خانۂ قدیم مذموم تر،چه آن دو قسم دیگر از گناه، اگر نیک تأمّل کنی، درو مندرج… ادامه خواندن مرزبان نامه – قسمت 44